سفارش تبلیغ
صبا ویژن
« أَوْ لَـمَسْتُمُ النِّسَآءَ ؛ یا زنان را لمس کردید»پرسیدم . فرمود : «مقصود، همبستر شدن است ؛ لیکن خداوند، عفیف است و عفّت را دوست دارد . لذا آن گونه که شما نام می برید، نام نبرده است» . [حلبی - از امام صادق علیه السلام درباره [مقصود] سخن خداوندـ عزّوجلّ ـ]
خانه | مدیریت | ایمیل من | شناسنامه| پارسی یار
سرزمین نور اینجاست ((نظر یادتون نره))
  • کل بازدیدها: 51123 بازدید

  • بازدید امروز: 35 بازدید

  • بازدید دیروز: 1 بازدید
  • گوش‌بران
    صادقی ( 87/2/3 ساعت 7:34 ص )

    جعفر نظریپیرمرد، کارش بهیاری و رسیدگی به دوا و درمان روستاهای اطراف دهلران بود؛ اما مردم، عبدالرضا داور را «دکتر» صدا می‌کردند. آن روز با همکارش، سیف‌الله بهرامی و دختر و نوة چهار ساله‌اش، راه افتاده بودند برای بررسی وضعیت بهداشتی و درمانی روستاها. ساعت از نیمه‌شب گذشته بود. مسافرها که به انتهای جاده فکر می‌کردند و مردمی که منتظرشان بودند، ناگهان با کمین وحشتناکی روبه‌رو می‌شوند.

    ماشین با رگبار و شلیک پیاپی، سوراخ سوراخ می‌شود و می‌ایستد. همان اول کار، یکی از این گلوله‌ها هم خورده بود توی سر مادر و ... و آخرین حرفی که شنیده بود، فریاد پسر چهارساله‌اش بود که صدایش می‌کرد.

    حالا عبدالرضا و همراهش اسیر «گوش‌برها» شده‌اند. اسلحه‌ها بچه را نشانه می‌رود که با اصرار پدربزرگ(عبدالرضا) کنار می‌کشند. و بچة چهار ساله، همان جا محکوم می‌شود که تا صبح بر روی جنازه مادر ناله و گریه کند.

    سرما، وحشت از تاریکی و گلوله، برای بچه، دردناک‌تر از دیدن مادری نبود که تیر پیشانی‌اش را سوراخ کرده بود و گوش‌هایش را هم گوش‌برها بریده بودند...

    فردا صبح، گشتی‌های سپاه، کودکی را می‌بینند که توی سرمای شدید جاده، روی جنازة مادرش از هوش رفته است.

    پسر بچه، بعد از 25 روز بیماری و تشنج شدید، شهید ‌شد. پدربزرگ، بعد از هشت سال اسارت به خانواده‌اش بازگشت؛ اما شکنجه‌ها کار خودش را کرده بود. او هم رفت پیش دخترش... .

    گزارش این حادثه، در گزارش‌های صبح آن روز، چنین ثبت شده است:

    به: فرماندهی سپاه ناحیه ایلام

    از: فرماندهی سپاه دهلران

    سلام علیکم؛

    به استحضار می‌رساند در شب یکشنبه، مورخه 12/8/63 یک نیسان متعلق به بهداری دهلران، همراه چهار نفر سرنشین که دو نفر مرد و یک زن و یک کودک چهار ساله هنگام عبور از طرف زرین‌آباد به دهلران در دو کیلومتری روستای بیشه‌دراز در تنگه نجی‌مرده در کمین افراد گوش‌بر قرار می‌گیرند، دو نفر به اسارت درمی‌آیند و زن، شهید و بچه، سالم به‌جای می‌ماند و خودروی مذکور منهدم می‌گردد.

    ?

    حد فاصل مهران تا دهلران، یک محور مواصلاتی به طول یکصد کیلومتر است که غرب و جنوب را به هم وصل می‌کند. این جاده، تقریباً خط دوم جبهه بود. در مسیر این جاده، بسیاری از مردم جنگ‌زده و آواره شدة دهلران، در روستاهای متروکه، که در مسیر این جاده قرار داشت، اسکان گرفته بودند. این مردم، عملاً به عنوان نیروهای پدافند‌کننده، نقش مهمی داشتند. ضمن اینکه جوانانشان در جبهه‌های مهران و دهلران مشغول دفاع بودند. این خانواده‌ها نیرویی دلگرم‌ کننده برای رزمندگان مستقر در خط به شمار می‌آمدند.

    رژیم بعث عراق از اوایل جنگ، به هر طریق قصد از بین بردن آرایش این روستاها را داشت؛ گاهی با حملات زمینی و گاهی با حملات هوایی. هر روز بمب و گلولة توپ بود که بر سر مردم این روستاها می‌بارید. اما آنها مقاومت می‌کردند و بعضی وقت‌ها منطقه را رها می‌کردند، ولی باز برمی‌گشتند.

    این بار بعثی‌ها نقشة جدیدی کشیدند و آن، به‌کارگیری تعدادی از عوامل ضد انقلاب بود. این عوامل، از کردهای عراقی بودند و از نظر جسمی، هیکلی و توانا بودند و با شرایط آب و هوای کوهستانی منطقه متناسب بودند. دستگاه استخباراتی عراق، آنها را سازمان داد و یک تشکیلات سیاسی از آنها به‌نام «گروه فرسان» تشکیل داد؛ گروهی چریکی که به صورت پارتیزانی عمل می‌کردند و هدف آنها، ضربه زدن به مردم روستاها و رزمندگان اسلام بود که در محور مواصلاتی مهران ـ دهلران رفت‌وآمد داشتند. روش کار آنها این‌طور بود که جاده‌ها را سنگ‌چین می‌کردند و با کمین در ورودی روستاها، چوپان‌ها و عشایر را در بیابان و صحرا دستگیر می‌کردند؛ و اگر می‌توانستند، آنها را به صورت اسیر، تحویل عراقی‌ها می‌دادند؛ و یا اگر تاریکی شب و راه طولانی و... به آنها اجازه نمی‌داد، بلافاصله به افراد تیر خلاصی می‌زدند و یک گوش آنها را می‌بریدند و به عنوان سند و مدرک، تحویل عراقی‌ها می‌دادند تا در قبال هر گوش و یا هر اسیر، از عراقی‌ها پول بگیرند. فعالیت این گروه، از سال 1363 آغاز شد و تا پایان جنگ ادامه داشت. آنها عملیات‌های تروریستی زیادی علیه عشایر، روستایی‌ها و رزمندگان انجام دادند و به دلیل بریدن گوش شهدا، معروف شده بودند به «گوش‌برها».

    اسناد بر جای مانده از هشت سال دفاع مقدس، پرده از جنایات این گروه مزدور برمی‌دارد.

    ?

    19/10/63

    در نیمه شب گذشته، حدود ساعت 1:30 در جاده آسفالته مهران ـ دهلران نیروهای گوش‌بر وابسته به عراق، در منطقه «فصیل» کمین کردند که در نتیجه، یک تویوتا و یک دستگاه آیفا متعلق به تیپ امام رضا(ع) را منهدم و عده‌ای از سرنشینان آن را شهید و عده‌ای را مجروح می‌کنند.

    ?

    5/12/63

    تعداد چهار نفر از برادران گشت گره‌پیکر در منطقه «کوه تپه» توسط گوش‌برها به شهادت رسیدند.

    ?

    6/2/64

    یک دستگاه تویوتا گشت لشکر ذوالفقار در حوالی «تنگه نصریان» به کمین گروه گوش‌برها افتاده و هفت نفر شهید شده‌اند.

    ?

    21/11/64

    گوش‌برها یک چوپان را در منطقه کوه‌تپه ربودند.

    ?

    22/5/65

    در منطقه کوه‌تپه یک دستگاه خودرو ژاندارمری با یازده نفر سرنشین به کمین افتاده و تمامی سرنشینان شهید شدند.

    ?

    11/7/63

    یک نفر چوپان در جنوب روستای «بیشه‌دراز» توسط گوش‌برها ربوده شد.

    ?

    13/7/63

    در «عین‌منصور» گروه گشت ژاندارمری به کمین گوش‌برها افتاد که دو نفر شهید، چهار نفر زخمی و چهار نفر اسیر می‌شوند.

    ?

    11/11/66

    گروه گشت ثارالله به کمین گوش‌برها افتاده که تعداد شش نفر از نیروها اسیر شدند.

    ?

    20/11/66

    در منطقه «چیلات» نیروهای گشت ژاندارمری با گشت گوش‌برها درگیر شدند و یک نفر از نیروها خودی زخمی شد.

    ?

    10/2/67

    گروه گشت لشگر 21 حمزه در منطقه «بیات» به کمین گوش‌برها افتاده و هشت نفر از نیروها اسیر شدند.

    ?

    20/11/64

    گوش‌برها دو نفر چوپان در روستای «تپه نادر» را ربودند.



  • نظرات دیگران ( )

    =============================================================

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    شهدا3
    [عناوین آرشیوشده]

    =============================================================